موسیقی و خودشکوفایی 2
۵. موسیقی و تصویر هدایت شده : تکنیک موسیقی و تصویر هدایت شده G.I.M ، بیماران به نوارهای موسیقی مخصوص انتخاب شده در حالتی عمیقا آرام گوش می دهند. موزیک تراپیست می تواند برای هدایت و جهت دادن به تصورات و تخیلات درمانجویان از دستورات شفاهی استفاده کند. در روش G.I.M موسیقی به عنوان واسطه یی در بیدار ساختن افکار و احساسات ناخودآگاه به کار می رود و خودآگاهی را به سطوح روشن تر شعور یا عمیق تر آن گسترش می دهد. کیفیت های چندبعدی اصوات موزیکال فرصت لمس کردن سطوح مختلف خودآگاهی را بطور همزمان یا متوالی فراهم می کند.» موزیک تراپیست ها که در زمینه تکنیک های G.I.M آموزش دیده اند یاد می گیرند که چطور با مشکلات درونی و بیرونی بیماران کار کنند، با آنها ارتباط برقرار کنند و کمک کنند تا درخلاقیت های تصوری ، خاطرات و جنبه های مثبت «خود» به یگانگی برسند. ۶. موسیقی درمانی تکاملی : موسیقی درمانی تکاملی روش مخصوصی از تکنیک های موسیقی درمانی است که بر اساس مدل درمان پیشرفته یی بنا شده است . درمان پیشرفته که برای بهبود کودکان دارای آشفتگی عاطفی در مرکز روتلند آتن و جرجیا سازمان یافت نوعی روش روان تربیتی است که در مورد کودکان دچار اختلال های جدی رفتاری و عاطفی به کار برده می شود. این روش ابتدا در مورد کودکان بین سنین دو تا هشت سال به کار برده شد، اما در مورد کودکان تا ۱۴ سال نیز با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته است . موزیک تراپیستی که در زمینه آموزش کودکان دچار آشفتگی عاطفی و اختلالات رفتاری کار می کند با مشکلات انتقال فعالیت ها و تمرین های موسیقی درمانی کلاسیک روبرو می شود و در روشی که مراحل متوالی پیشرفت را هماهنگ می کند تمرین می کند. اصل D.M.T برای کمک به مواجه شدن با این شرایط به وجود آمده . از آنجایی که مهارت های موزیکی مانند دیگر مهارت ها ایجاد می شود، لذا موزیک تراپیست هایی که از روش D.M.T استفاده می کنند باید استعدادهای موزیکال کودکان را در سنین مختلف به منظور برنامه ریزی مناسب درمانی در هر سطح از عملکرد کودک مورد توجه قرار دهند. برنامه D.M.T رشته یی از تجربیات موسیقی درمانی بعدی را فراهم می کند که به منظور تکمیل دوره درمان تکاملی طرح ریزی شده است پنج مرحله در برنامه D.M.T وجود دارد: ۱. نشان دادن عکس العمل توام با میل و رغبت به محیط موزیکال ۲. عکس العمل موفقیت آمیز نسبت به محیط موزیکال ۳. یادگیری مهارت های موزیکی برای همکاری موفقیت آمیز ۴. پی گیری جریان های موزیکال گروهی ۵. به کارگیری مهارت های موزیکی گروهی و فردی در موقعیت های جدید در هر مرحله ، انواع مختلفی از فعالیت های موزیکی برای تعقیب اهدافی در چهار زمینه اساسی مورد استفاده قرار می گیرد: رفتار، ارتباط ، اجتماعی شدن و تحصیلات . ۷. کاربرد اصول تغییر رفتار در موسیقی درمانی : در تکنیک های تغییر رفتار از اصول شرطی سازی استفاده می شود. این تکنیک ها برای کاهش رفتارهای ناسازگار و افزایش رفتارهای سازگار، از طریق تقویت انتخابی پاسخ های درمانجو به کار می رود. کاربرد تکنیک های تغییر رفتار در روش های درمانی موسیقی درمانی مورد بررسی وسیع و جامع قرار گرفته است . تکنیک های تغییر رفتار توام با موسیقی و فعالیت های موزیکال برای افزایش رفتارهای مطلوب و کاهش رفتارهای غیرضروری در بیماران مختلف به کار گرفته می شود. نمونه های متعددی ثابت می کند که چطور موسیقی متن یا فعالیت های موزیکی می تواند به عنوان تقویت کننده به کار رفته و چگونه بی وزنی موزیکی رفتارهای نامناسب را کاهش می دهد.
۸.موسیقی درمانی روان پویایی : طبق نظریه روان پویایی ، رفتار شخا از تاؤیر متقابل اجزای مختلف شخصیت شامل انگیزش ها، اتفاقات گذشته و حال ، عناصر تشکیل دهنده شخصیت مانند نهاد، خود من و من برتر منتج می شود. بسیاری از مراکز درمانی برای درمان از روش انتقال موضوعات ناخودآگاه به خودآگاه استفاده می کنند. نظریات متعددی در زمینه روان پویایی توسط فروید، آدلر، نویک ، اریکسون و فرام ارایه شده است . تاثیر روان پویایی موسیقی درمانی ، براساس اثر موسیقی در عبور از سانسور کلامی و رسیدن به قسمت های عمیق تر روان شخص و کمک به آسانتر کردن اظهارات و ارتباطات غیرلفظی و تقویت نیروی «خود» بنا شده است .» انواع فعالیت های موزیکی شامل بداهه نوازی و دروس انفرادی موسیقی بطور موثر در قالب روان پویایی استفاده شده است . شنیدن موسیقی می تواند در این قالب روان پویایی در برانگیختن واکنش های شناختی و عاطفی که برای اطلاع از احساسات و رفتار مورد نیاز است به کار گرفته شود. به علاوه موزیک تراپیست هایی که از تکنیک های موسیقی درمانی برای برون ریزی و هدایت مسائل ناخودآگاه استفاده می کنند، باید آموزش بالینی پیشرفته یی داشته و به آسیب شناسی روانی آگاهی داشته باشند. ۹. موسیقی درمانی و تحلیل تعاملی رفتار متقابل تحلیل تعاملی روش درمانی است که به وسیله اریک برن به کار گرفته شد. بر طبق نظریه برن ، افراد دارای سه مرحله از «خود» هستند: «والد»، «کودک »، «بالغ » هر یک از مراحل «خود» رفتارها و الگوها فکر خاصی دارند. فعالیت های موزیکی که در چارچوب تحلیل تعاملی مورد استفاده قرار می گیرند، غالبا در درمان بیماران روانپزشکی بزرگسال استفاده می شود. به عنوان مثال آرنولد ۱۹۷۵ از فعالیت های آموزشی موسیقی برای فعال کردن حالت «کودکی » در بیمارانی که افکار و رفتارشان به وسیله دستورات «والد» سرکوب شده استفاده کرد. در این جلسات موسیقی درمانی از آوازهای مخصوص برای شکل دادن رفتار از طریق شش راه به نحوی که برن مطرح ساخته است : کناره گیری ، مراسم و تشریفات ، سرگرمی ها، فعالیت ها، بازی ها و روابط صمیمی استفاده می شود. ارتباط غیرلفظی به وسیله موسیقی به عنوان عامل متحدکننده نقش مهمی در این جلسات دارد. همچنین از فعالیت های موسیقی درمانی برای کمک به لمس حالات «والد» و «بالغ » استفاده می شود. به عنوان مثال شرفلر ۱۹۷۶ از آوازنویسی برای فعال کردن حالت «بالغ » بیماران برای کمک به حل مشکلات آنها استفاده می کرد. همچنین از آوازهای مربوط به پرورش «والد» انتقادی برای کمک به بیماران در فعال کردن تربیت «والد» خود استفاده شده است . موافق یا مخالف پیروی از یک روش ویلر ۱۹۸۱ اظهار داشت که هماهنگی تکنیک های موسیقی درمانی با یک روش روان درمانی خاص دو فایده مهم برای موزیک تراپیست ها دارد: «اولا استفاده از یک تئوری آنچه در درمان اتفاق می افتد را تشریح می کند و امکان پیش بینی را فراهم می کند و نتایج را ارزیابی و اصلاح می کند. ثانیا پذیرش یک نظریه روان درمانی می تواند موقعیت حرفه یی و اعتبار موزیک تراپیست را، خصوصا در موسسات روانپزشکی افزایش دهد.» همچنین هماهنگی تکنیک های موسیقی درمانی مورد استفاده با روش های درمانی که دیگر متخصصان برنامه های آموزشی استثنایی به کار می برند کمک می کند تا مطمئن شویم همه کوشش ها مکمل همدیگر هستند. هیچ نظریه یا شیوه درمانی ممکن نیست تمام پاسخ ها را برای انواع بیماران در همه موقعیت ها دارا باشد. «روند» ۱۹۸۲ بعد از یک مطالعه کامل درباره ارتباط موسیقی درمانی با تئوری های مختلف درمان به این نتیجه رسید: اگر یک شناخت و روش به قیمت روش های دیگر تمام شود معنی این مساله این است که استعداد انسان ناتوان است .زمینه شناخت موسیقی درمانی باید میدان باز و نامحدود باشد تا به شیوه های مختلف شناخت امکان همکاری داده شود. موزیک تراپیست ها همچنین امکان دارد در پذیرش تکنیک موزیکال خاصی مانند بداهه نوازی پیانو وسوسه و فریفته شوند و از تکنیک ها و روش های دیگر موزیکال محروم بمانند. اگرچه یک تکنیک خاص می تواند برای بعضی از انواع بیماران مناسب باشد اما تکنیک های دیگر امکان دارد برای بیماران دیگر مناسب تر باشد. از آنجایی که موزیک تراپیست ها به احتمال قوی با گروه های سنی و درجات مختلف ناتوانی بیماران سروکار دارند باید نسبت به تکنیک ها و روش های مختلف موزیکال موثری که در مورد بیماران مختلف به کار می رود آگاهی و مهارت داشته باشند.