آکوستیک در معماری
دوره رومانتیک (۱۸۲۵–۱۹۰۰) دوره رمانتیک و کلاسیک را نمیتوان به روشنی از هم تفکیک نمود. پیوستاری فرهنگی این دو دوره در قطعات موسیقی آهنگسازان از ۱۷۷۰ تا ۱۹۰۰ کاملاً مشهود است. با این حال، موسیقی رمانتیک نسبت به موسیقی دورهٔ کلاسیک با احساس تر، شخصی تر و شاعرانه تر است و کمتر از موسیقی دوره کلاسیک خود را در بند فرمها محصور میکند. آهنگسازان دوره رمانتیک قصد داشتند افکار، احساسات شخصی و داستانها را در قالب موسیقی بریزند. شاهد این مدعا که دورهٔ کلاسیک و رمانتیک تفکیک ناپذیرند اینکه بتهوون تمامی عمر خود را در دوران کلاسیک سپری کرد اما موسیقی او – علیالخصوص سمفونی ششم و نهم او- در طبقهبندی موسیقی رمانتیک قرار میگیرد. روشن است که بتهوون پیوند دهندهٔ دو دورهٔ کلاسیک و رمانتیک است. شوبرت، برلیوز، فلیکس مندلسون، یوناس برامز و ریشارد واگنر نیز از آهنگسازان برجستهٔ دورهٔ رمانتیک محسوب میشوند. از ویژگیهای موسیقی دورهٔ کلاسیک، استفادهٔ فراگیر از پیانو بود که این موضوع در دورهٔ رمانتیک هم صادق است. با افزایش قدرت صوتی سازها در دورهٔ رمانتیک، امکان استفاده از ارکسترهای بزرگ و اجرا در مکانهای بزرگ نیز میسر شد. این امر موجب شد تا آکوستیک سالنهای بزرگ و رفتار صوت در آنها مورد توجه معماران و موسیقیدانان قرار بگیرد. تا پیش از این، سالنهای اجرا به نوعی وارث معماری باستانی بودند. در ایتالیا سالنها را به سبک یونان و روم قدیم میساختند. در شمال اروپا، کلیساهای باسیلیک الهام بخش ساخت سالنها بودند. بسیاری از این سالنها بازدهی بسیار خوبی داشتند با این حال تجربهٔ ساخت سالنهای اجرای موسیقی بزرگ با آکوستیک مناسب هنوز ایجاد نشده بود. از این رو سالنهایی که با ابعاد بزرگ و به سبک قدیمی ساخته میشدند از واخنش زیاد و انعکاسات تأخیری طولانی رنج میبردند. یکی از بناهای مهم دوره رمانتیک، Crystal Palace است که توسط جوزف پاکستون در لندن طراحی شد. این ساختمان عظیم با روبنای شیشه و اسکلت چدنی پذیرای نمایشگاههای مختلف و کنسرتهای هفتگی متعددی بود. بهطور مثال در سال ۱۸۸۲ کنسرتی متشکل از ۵۰۰ نوازنده و ۴۰۰۰ کر خوان برای جمعیتی حدود ۸۸۰۰۰ نفر در آن اجرا شد. یکی دیگر از سالنهای تئاتر جالب توجه در قرن نوزدهم، اپرا هاوس واگنر است که در ۱۸۷۶ در بایروث آلمان بنا شد. این سالن حاصل پیوند دو نگاه آهنگسازی و معماری در شخصی به نام «اتو برکوالد» معمار بناست. این سالن از لحاظ آکوستیکی بسیار مطلوب است و در جامعهٔ آلمان نیز منزلت خود را یافت. محوطهٔ داخلی سالن، مکعبی است اما صندلیها با آرایش قطاعی از دایره چیده شدهاند که در نوع خودش ابتکار آن زمان بودهاست چراکه تفاوت کلاسی میان محل استقرار ارکستر و باکسها وجود ندارد. شکل نعل اسبی سالن که تا سیصد سال از سالنهای ایتالیایی اقتباس میشد، در اپراهاوس واگنر به کناری گذارده شدهاست. زمان واخنش ۱٫۵ ثانیهای (برانک ۱۹۶۶) با موسیقی واگنر بسیار همخوانی داشت. شاید به همین دلیل بود که واگنر قطعاتی میساخت که در این سالن قابل اجرا باشد، و این سبک و سیاق آهنگسازی در سالنهای دیگر تکرار نشد. دوران مدرن آغاز دوره آکوستیک مدرن قرن نوزدهم آغاز رویکرد به آکوستیک به عنوان یک علم بود و مقالات زیادی در کتابها و مجلات مختلف در مورد تکنیکهای آکوستیکی منتشر میشد. تا پیش از این، ایدههای علمی آکوستیکی منتشر نمیشدند یا به صورت دست نوشتههای شخصی معماران باقی میماند یا حداکثر میان تحصیلکردههای متخصص دست به دست میشد که بیشتر آنها هم به زبان لاتین بود- زبانی که عامهٔ مردم نمیتوانستند آن را بخوانند. در قرن نوزدهم کتابها به زبان آلمانی و انگلیسی تحریر گردید که موجب آگاهیرسانی عمومی در زمینهٔ آکوستیک شد. از این کتابها میتوان به کتاب «احساس موسیقی» به قلم هرمان هلمهولتز (۱۸۲۱–۱۸۹۴) و کتاب تئوری صوت (که به آن اشاره شد) را نام برد. کتاب اخیر را میتوان مهمترین کتاب قرن نوزدهم در زمینهٔ تئوری صوت نامید. جالب است بدانیم زمانی که ریلی و اشتراووت کتاب شاهکار خود را – که مجموعهای از مقالات علمی آن زمان به همراه پیشنهادهای هوشمندانه برای کارهای آینده بود- را منتشر کردند، تنها چشمهٔ تولید صوت در آزمایشگاه، صوت بلبلیِ آزمایشگر و تنها دیتکتور، شعلهٔ گاز بود! در همان دوران و در دهه تأثیرگذار ۱۸۷۰، موجی در پیشرفت دستگاههای الکتروآکوستیکی به وجود آمد. در سال ۱۸۷۴ در آلمان، ارنست زیمنس طرح ترانسفورماتور با هستهٔ متحرک را پیشنهاد کرد. این طرح، طرح اولیهٔ همان چیزی است که اکنون نیز در اسپیکرها مورد استفاده قرار میگیرد. در سال ۱۸۸۷ دیوان عالی آمریکا یکی از هوشمندانهترین طرحهای دوران را به ثبت رساند و این طرح چیزی نبود جز طرح تلفن گراهام بل(۱۸۴۷–۱۹۲۲). کمتر از یک سال بعد، ادیسون گرامافون را طراحی کرد و کمی بعد تر در سال ۱۸۹۱، تصاویر متحرک ابداع شد. در واقع در طی یک دهه شالودهٔ فناوریهای تلفن، ضبط صدا، بازتولید موسیقی و صنعت فیلم متحول گردید. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، معماری آکوستیک به عنوان یک رشتهٔ علمی توسط فیزیکدان و استاد جوانی از هاروارد به نام ویلیام سابین پایهگذاری گردید. سابین کار خود را با درخواست چارلز ویلیم الیوت، رئیس آن زمان هاروارد آغاز کرد. الیوت از وی خواسته بود تا برای حل مشکلات آکوستیکی سالن همایش موزهٔ هنرهای Fogg واقع در هاروارد «کاری کند». سابین با نگاه از بیرون و بررسی سالنهای دیگر و انجام یک سری آزمایشهای تجربی، به روابطی در مبحث speech رسید. با اتمام اصلاح سالن Fogg، او توانسته بود اولین تئوری جذب صدا در مواد، رابطه اش با میرایی صوت در اتاق و فرمولی برای میرایی (یا همان زمان واخنش) در اتاق را ابداع کند. کشف کلیدی او در زمینهٔ جذب و زمان واخنش هنوز هم معتبر است. سابین سپس به طراحی سالن موسیقی بوستون دعوت شد. او در آن سالن از تخته گچهای سنگین در سقف استفاده کرد و ارتفاع آن را نیز زیاد گرفت تا زمان واخنش را به ۱٫۸ ثانیه برساند. باریک گرفتن کنارهها و ایجاد بالکن در پشت باعث کاهش نقاط سایه (shadow zones) آکوستیکی گردید و زاویه دار کردن دیوارها و سقف باعث شد تا صدای ارکستر به خوبی به شنوندگان برسد. همچنین طاقچهها و مجسمههای کلاسیک به کار رفته در سالن باعث پخشاگری مطلوب در آن گردید. سالن موسیقی بوستون (که به سمفونی هال معروف است) در سال ۱۹۰۰ افتتاح شد و هنوز هم یکی از سه یا چهار سالن برجستهٔ جهان از حیث مشخصات آکوستیکی محسوب میشود. در همان دوران در نیویورک سالن دیگری منتها این بار با سبک و سیاق ایتالیایی بنا شد: اپرا هاوس نیویورک. این سالن گنجایش ۳۶۰۰ نفر را داشته که آن را یکی از بزرگترین سالنهای جهان میکند. با وجود حجم بزرگ، آکوستیک اپراهاوس نیویورک بسیار مطلوب است. البته در ابتدا در بالکنهای بالایی صدا با وضوح شنیده نمیشد که این مشکل با استفاده از سقفهای کاذب و اضافه کردن بالکنهایی در جلو به خاطر افزایش پخشاگری حل شد. از سالنهای مدرن آمریکایی میتوان به سالن کارنگی نیز اشاره نمود که به درخواست و سرمایهٔ بارون اندرو کارنگی – سرمایه دار بزرگ و تاجر فولاد- در نیویورک بنا گردید. این سالن به شفافیت صدا برای فرکانسهای بالا معروف است. در قرن بیستم به هنر و به معماری آکوستیک به عنوان علم نگریسته شد و مؤلفههای آکوستیکی بیشتری شناخته شد تا بتوان در اساس آنها کیفیت صدا را در سالنها افزایش داد. در زمینهٔ کنترل نویز و هام موفقیتهای زیادی حاصل شد و الکترو آکوستیک به کلی متحول گشت. میکروفونها و اسپیکرها، آمپلی فایرها و میکسرهای صدا در مقیاس وسیعی پیشرفت کردند و کاربردی شدند. در همین قرن تکنیکهای میکروفونگذاری و اسپیکرگذاری ابداع شدند تا نقاط ضعف آکوستیکی سالنها پوشانده شوند. همچنین در معماری قرن بیستم، سطوح دیوارهها تخت و مسطح شدند و دیگر از تزیینات پر زرق و برق دورانهای قدیم خبری نیست. همین سطوح تخت و اثرات نامطلوب آن بر صوت موجب شد که پنلهای جاذب و پخشاگر اختراع شوند. پخشاگرهای شرودر با امکان طراحی ریاضی ابداع شدند و مدلسازی آنها هر روز رو به بهبود میرود. همچنین پلیمرهای زیادی سنتز شدند که با استفاده از آنها میشود در سطوح دلخواه، جذب مورد نیاز را به دست آورد. موسیقی در قرن بیستم متحول و سازها و سبکهای متنوعی به بازار موسیقی وارد شد. بر طبق این سبکهای جدید، استیجهایی جدید نیز طراحی گردید که میتوان به استیج صدفی و استیج خیابانی اشاره کرد. در برخی جنبهها فلسفهٔ موسیقی و معماری نیز تغییر کرد و بر طبق آن، نحوهٔ اجرا و صدارسانی نیز. سالنهای بسیار متعددی در اقصی نقاط جهان بنا شدند که اگرچه خیلی از آنها عاری از ذوق هنری است اما شاهکارهایی نیز در میان آنها دیده میشود. در این میان میتوان به کنسرت هال سیدنی، هلسینکی و کنسرت هال والت دیزنی در لس آنجلس اشاره کرد.