تاریخچه آکوستیک در معماری
بخش سوم
دوره گوتیک ( سال های ۱۱۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی )
در این دوره انقلابی در معماری به وجود آمد و این انقلابها از طراحی جدید کلیساها آغاز شد. جنگهای صلیبی موجب شد تا علاوه بر احساس نیاز مسیحیان به باشکوه جلوه دادن سرزمینهای خویش، از شهرها و ساختمانها بر علیه هجوم اعراب و مسلمانان محافظت کنند. این انقلاب از شمال فرانسه شروع شد و سپس تمامی اروپا را دربر گرفت. به این کلیساهای جدید که محل عبادت تعداد زیادی از مردم بود، کلیساهای جامع میگفتند. اولین کلیسای جامع، جایی نزدیک پاریس با نام کلیسای سنت دنیس ساخته شد. معمار این کلیسا ابوت شوگر است که در الیگارشی مخوف آن زمان، بخت این را یافت تا از میان مردم معمولی به تحصیلات عالیه بپردازد. سقف کلیسای سنت دنیس ۳۰ متر از زمین فاصله دارد. پنجرههای مرتفع و بزرگ آن به همراه ردیف ستونهای جانبی باعث نورگیری کلیسا میشود. علاوه بر آن، لوسترهای شمعی که در آن کار گذاشته شده است به کلیسا حالتی روحانی میبخشد.
کلیسای جامع سنت دنیس–پاریس
در دورهی گوتیک، سرودهای مذهبی با این استدلال که این سرودها آوازهای فرشتگانند، پیشرفت کردند. از این رو، سرود خوانی به صورت سنت هر روزهی مردم درآمد. در نیمهی دوم قرن دوازدهم، همخوانی در نوتردام آموزش داده میشد و پیشگام این کار، صومعهی سنت مارشال بود. بخشهایی به اورگانیوم نیز افزوده شد. این قطعهها با توجه به طنین زیاد کلیساهای جامعه ساخته شده بودند. همچنین یک تغییرات آرام در سرودها به سمت بالا رفتن صدا به وجود آمد. این بالا رفتنها باعث شد تا در قرون چهارده و پانزده، گرایش به همخوانی نیز بیشتر گردد و با گسترش همخوانی، برخی از نت ها تغییر نمود. علاوه بر تاثیر کلیسا و سرودهای مذهبی بر موسیقی، کولیهای بی دین پرووینس، خنیاگران شمال فرانسه و جنوب انگلستان، قصهگوهای بومی و آوازهخوانهای آلمان نیز سهم بزرگی در پیشرفت موسیقی داشتهاند. دوره رنسانس ( سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی ) دورهی رنسانس، دورهی شکوفایی همه چیز از جمله هنر بود. این دوره، از شمال ایتالیا آغاز گردید و سپس تمامی اروپا را در بر گرفت. پیشرفت موسیقی در این دوره چشمگیر بود و هزاران قطعه ساخته و نواخته شد. گرچه، موسیقی مذهبی متوقف ماند. البته در اوایل این دوره، معماری کلیسا همچنان رونق داشت. کلیسای جامع سنت پیتر که مهمترین بنای آن دوران است در سال ۱۵۰۸ پایه ریزی شد و تعدادی از معماران برجستهی آن روزگار مانند میکلانژ، برنینی، رافائل و دیگران بر روی آن کار کردند. از میان اینها، برنینی متعلق به دوران باروک بوده که تخت کلیسای سنت پیتر را طراحی نموده است. ساخت تئاتر نیز اوایل رنسانس در ایتالیا آغاز گردید. یعنی تقریباً در همان سرزمینی که هزار سال پیش از آن، رمی ها سالنهای تئاتر میساختند. در سال ۱۵۸۰ آکادمی المپیک، پالادیا (۱۵۸۰–۱۵۱۸) را مامور کرد تا اولین ساختمان تئاتر را بعد ازodeon های رمی بسازد. نشیمن این سالن، که Teatro Olimpico نام دارد، به شکل نیم بیضی است و صحنه آن برگرفته از الگوهای رم باستان میباشد. پشت صندلیها ردیف ستونهایی با سر ستونهای مجسمه قرار دارند. صحنه این سالن ، شیبدار است و این به دلیل کشف تازهی هنر پرسپکتیو در آن دوران میباشد. اصطلاحات «پایین صحنه» و «بالای صحنه» بازماندهی سالنهای آن دوران است.
Teatro Olimpico — Vicenza
دوره باروک ( سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی ) در نیمهی اول قرن هفدهم میلادی، اروپا درگیر جنگی هراس آمیر و گیج کننده در مرکز خویش بود. جنگی سی ساله که در طی آن جنگ، اتحادهای سیاسی و مذهبی پیشین فروریخت، فرانسه به استعمارگر اروپا تبدیل شد و بخشهایی از آلمان را به تصرف در آورد. در این دوران، ایتالیا مرکز هنر اروپا شناخته میشد چرا که تا حدودی از تاخت و تازها و جنگهای مرکز اروپا دور بود. در شمال اروپا، سبکی پدید آمد که به آن barocco که به معنی «صدف یا مروارید کج و معوج» است میگفتند. این سبک حاصل مدارس فلورنس و آهنگ سازانی بود که به آنها Camerata میگفتند. این گروه، تکخوانی با یک ساز را جایگزین سبک همخوانی کلیسایی رنسانس نمودند این نوع موسیقی، سکولار و عاشقانه بود و به آهنگساز آزادی بیشتری میداد. هم موسیقی و هم معماری در دورهی باروک به سمت تزئینات بیشتر رفتند. آهنگسازان فرمهای جدید استفاده از سازها و گامها را ابداع کردند و سبکهایی مانند اپرا به وجود آمد. پیشرفت موسیقی در این دوره مرهون معماری نیز بود و نقشی که سالنها بر صدا داشتند جهت پیشرفت موسیقی را مشخص میکرد. به عنوان مثال، برای کلیسای سنت مارکی چند گنبد ساخته شد که این امر باعث طنین زیبای صدا و همچنین ایجاد چند فضای مجزا درون سالن برای اجرای چند ساز به صورت مجزا میشد. گابریلی که به مدت بیست و هفت سال معمار این کلیسا بود این اثر را با آزمون و خطا به دست آورد و در معماری بنا اعمال کرد. در سال ۱۸۹۷ نخستین سالن اپرای (یا اصطلاحاً اپرا هاوس جهان) در ونیز با نام سنت جووانی پائولو ساخته شد. نشیمن این سالن، u شکل بود که از سالن تئاتر Farnese الهام گرفته است. علاوه بر آن، در میان هر ردیف، چار چوپهایی نیز تعبیه شده است. بعدها شکل نشمین از u به صورت نیم بیضی درآمد. ارکستر که در ابتدا عقب صحنه و سپس در دورههایی روی بالکنهای کناری میایستاد بالاخره در پایین صحنه جای گرفت. صحنه نیز وسیع تر شد و آن را به صورت متحرک درآوردند. این سالن را میتوان نمونهی ایتالیایی اپرا هاوس در دورهی باروک نامید؟ که در دویست سال بعدی در تمامی اروپا از سبک معماری آن تقلید شد.
نقشهی اپراهاوس سنت جییوانی پائولو–ایتالیا
این سالن در سال ۱۷۰۰ به دلایل اقتصادی برای همیشه بسته شد. در آن سالها میتوان ایتالیا را مرکز اپرای جهان نامید. تا پایان قرن هفدهم، فقط در ونیز ۳۸۸ سالن اپرا بنا شد. در واقع اپرا بزرگترین گردهمایی مردمان آن روزگار ایتالیا بود. مردم عادی با دادن ۵۰۰ تومان (به پول آن روز ما) میتوانستند بر روی زمین و در ورودی سالن بنشینند و اپرا را تماشا کنند؟ که البته طبق معمول صندلیها توسط روسا و مدیران اشغال شده بود! شلوغی اپراها نویز زیادی ایجاد میکرد. علاوه بر آن، با پیشرفت اپراها و استفاده از «جلوههای ویژه» در آن، وجود دستگاههای مکانیکی را در پشت صحنه ایجاب میکرد که آنها هم صدای زیادی داشتند. بهمین خاطر اولاً آهنگسازان یک موسیقی بدون کلام را در خلال اپرا اجرا میکردند تا نویز محو شود و ثانیاً از کسانی که حنجرهی قوی و توانایی ادای بسیار واضح کلمات را داشتند در اپرا استفاده میشد. این دو موضوع، هنوز هم در اپراها وجود دارد. در قرن هفدهم، تجمل گرایی نیز اوج گرفت و به تبع آن تزئینات کلیساها و سالنها بیش از پیش گردید. استفاده از تزئینات و دکوراسیونهای تجملاتی، نشانهی دوره ی باروک است. در این دوره، موسیقی نیز جای خود را در کلیسا باز نمود. Oratorio فرم موسیقی کلیسایی آن زمان است که همان اپرا بود منتها بدون لباس نمایش و طراحی صحنه تئاتری. پاپ آن زمان (اوربان هفتم) نیز به اپرا علاقه داشت و به سفارش او سالن تئانر (قصر) باربنینی را (که توسط باربنینی طراحی شده بود و گنجایش ۳۰۰۰ نفر را داشت) بنا نمود که با یک اپرای مذهبی در سال ۱۶۳۲ افتتاح شد.
باربنینی پلازا — رم
دردورهی باروک، موسیقی بی کلام به نوعی شکوفایی دست یافت و هم تراز با آواز گردید. این امر به دلیل ابداع سازهای خوش صدا و پیچیده و بالا رفتن کیفیت ساخت سازهای قدیمی بود. هارپسیکورد و سازهای خانوادهی ویولن به صورت گروه اصلی همنوازی درآمد. عود (که یک ساز مردمی بود) نیز به ارکسترها اضافه شد. همچنین شکلهای اولیه ابوا ( که در آن زمان، «شام» نام داشت)، شیپور و طبل نیز وارد همنوازی بیکلام گردید. ویوالدی نابغه ی موسیقی دوران باروک است. او ویولن را از پدرش (که ویولونیست کلیسای سنت مارکی بود) آموخت. موسیقی پروتستان نیز از موارد پر اهمیت دورهی باروک است. باروک، دورهی شکوفا و پر زرق و برقی است و توضیحات بیشتر در مورد این دوره ، مجال بیشتری میطلبد. فعلاً از این دوره عبور میکنیم.
“شام”؛ پدر ابوای امروزی