زندگینامه آلبان برگ
آلبان برگ ، تمام و کمال آلبان ماریا یوهانس برگ ، (متولد 9 فوریه 1885 ، وین ، اتریش – درگذشت 24 دسامبر 1935 ، وین) ، آهنگساز اتریشی که به صورت اتونال و 12 رنگ نوشت تصنیف ها که به رمانتیسم اواخر قرن نوزدهم وفادار ماند او موسیقی ارکسترال (از جمله پنج آهنگ ارکسترال ، 1912) ، موسیقی مجلسی ، ترانه ها و دو اپرا پیشگام ، وزک (1925) و لولو (1937) فارغ از چند سفر کوتاه موسیقی به خارج از کشور و اقامت سالانه تابستان در کوه های آلپ اتریش ، برگ زندگی خود را در شهر محل تولد خود گذراند. در ابتدا ، جوانان متمایل به رمانتیک به یک حرفه ادبی گرایش پیدا کردند. اما مانند اکثر خانه های طبقه متوسط وین ، موسیقی متناسب با فضای کلی موسیقی شهر به طور مرتب در خانه والدین او پخش می شد. آلبان برگ با تشویق پدر و برادر بزرگتر خود شروع به ساخت موسیقی بدون بهره گیری از آموزش رسمی کرد. در این دوره بیش از 100 ترانه و دوئت دو قطعه پیانو تولید شده است که اکثر آنها منتشر نشده باقی مانده اند. در سپتامبر 1904 با آرنولد شوئنبرگ آشنا شد ، اتفاقی که به طور قاطع زندگی او را تحت تأثیر قرار داد. مرگ پدر برگ در سال 1900 پول اندکی برای آن به جا گذاشته بود ترکیب بندی اما شوئنبرگ به سرعت استعداد برگ را تشخیص داد و مرد جوان را به عنوان یک دانش آموز بدون حقوق پذیرفت. دستورالعمل های موسیقی و مثال انسانی ارائه شده توسط شونبرگ شخصیت هنری برگ را در شش سال آینده با هم كار می كرد. در حلقه دانشجویان شوئنبرگ ، برگ اولین اجرای عمومی خود را در پاییز 1907 ارائه داد: سوناتای پیانو (منتشر شده در سال 1908). به دنبال آن چهار آهنگ (1909) و کوارتت زهی (1910) ، هرکدام به شدت تحت تأثیر خدایان موسیقی آهنگساز جوان ، گوستاو مالر و ریچارد واگنر قرار گرفتند. برگ که به ارثی کوچکی رسیده بود ، در سال 1911 با هلن ناهوفسکی ، دختر یک افسر عالی رتبه اتریشی ازدواج کرد. برگها یک آپارتمان در وین گرفتند ، و در آنجا اقامت گزید تا بقیه زندگی خود را به موسیقی اختصاص دهد ، اگرچه آنها آزادانه شرکت می کردند در پر فکر زندگی شهر. از نزدیکترین دوستان آنها می توان به آدولف لوس ، یکی از پیشگامان معماری مدرن و نقاش اسکار کوکوشکا اشاره کرد. ویژگی فعالیت خلاقانه برگ ، شیوه آهسته و اغلب مردد بود که در آن او شکل نهایی را به ایده های موسیقی می داد که در بیشتر موارد نتیجه الهام ناگهانی بود. این ریزبین ، شیوه کمال گرایی در آهنگسازی ، تعداد نسبتاً کمی از آثار وی را توضیح می دهد. در سال 1912 برگ اولین کار خود را از دوران دانشجویی با شونبرگ به پایان رساند ، پنج آهنگ ارکسترال . الهام این ترکیب از پیام های کارت پستالی بود که هم توسط دوستانش و هم توسط دشمنانش خطاب شده بود خارج از مرکز شاعر وینایی پیتر آلتنبرگ (نام کوچک ریچارد انگلندر که به P.A معروف بود). این متن های کارت پستال اروتیک به اندازه کافی ناسازگار بودند تا برگ را وادار به استفاده از آنها به عنوان زمینه ای برای موسیقی حتی کمتر سنتی از آنچه در گذشته ساخته بود ، کند. اما هنگامی که دو آهنگ از این آهنگ ها در کنسرت انجمن آکادمیک ادبیات و موسیقی در مارس 1913 ارائه شد ، شورشی نزدیک ایجاد کرد که در آن مجریان و مخاطبان آزادانه شرکت داشتند. پیدایش اولین کار برگ برای صحنه یک تجربه تئاتر به یاد ماندنی بود: اجرای نمایشنامه نویس آلمانی ، گئورگ بوخنر (1813–37) وویزک (منتشر شده در سال 1879) ، درامی که پیرامون یک مرد فقیر کارگر ساخته شده است که نازنین بی ایمان خود را می کشد و سپس خودکشی می کند در حالی که کودک آنها ، که قادر به درک فاجعه نیست ، در همان حوالی بازی می کند. این موضوع برگ را مجذوب خود کرد. اما کار او در اپرا – که با هجی کردن متفاوت ، او را صدا می کند وزک – با جنگ جهانی اول به تأخیر افتاد. در طول جنگ ، برگ (همیشه با سلامتی ضعیف) در وزارت جنگ کار می کرد. هنگامی که او آهنگسازی را شروع کرد ، با وظیفه عظیم فشرده سازی 25 صحنه در سه اقدام مواجه شد. اگرچه وی توانست در سال 1917 لیبرتو را بنویسد ، اما تا پایان جنگ شروع به ساختن نمره نکرد. او اپرا را در سال 1921 به پایان رساند و آن را به آلما مالر ، بیوه گوستاو مالر ، آهنگساز و رهبر ارکستر که در دوران جوانی برگ بر زندگی موسیقی وین تسلط داشت ، تقدیم کرد. آلبان برگ: وزک مسیر جنگل کنار استخر ، از اقدام سوم صحنه 2 در اپرای آلبان برگ وزک (1925) از یک ضبط زنده 2000 توسط ارکستر و گروه کر اپرای رویال ، استکهلم ، به رهبری لیف سگرستام و با حضور کارل یوهان فالکمن در نقش وززک و کاتارینا دالایمان در نقش ماری. با احترام از Naxos of America، Inc. وزک – شاید بیشترین کار تئاتری که در اصطلاح آتونال اغلب انجام می شود – نشان دهنده اولین تلاش برگ برای مقابله با مشکلات اجتماعی در چارچوب اپرا است. از گفته های بیشماری که او داد ، آشکار است که او قصد داشته اپرا را بیش از سرنوشت غم انگیز قهرمان داستان به تصویر بکشد. او در حقیقت می خواست آن را نمادین وجود انسان کند. از نظر موسیقی ، وحدت آن از تقارنهای کلی کلی ناشی می شود که در آن اشکال سنتی تنظیم شده است (مانند passacaglia و سونات ) ، بخشهایی از موسیقی محبوب سبک ، رنگ آمیزی متراکم (استفاده از نت هایی که به کلید ترکیب مربوط نمی شوند) ، بی عاطفی شدید ، و رویکردهای عبور از تناژ سنتی ، همه این عملکردها برای ایجاد اثری روانشناختی و چشمگیر قابل توجه است. اگرچه این اثر از ترکیب های 12 تنی اولیه شونبرگ پیشگویی می کند ، اما اپرا شامل یک موضوع با استفاده از 12 نت مقیاس رنگی است. بعد از 137 تمرین ، وزک برای اولین بار به طور کامل برای اولین بار در 14 دسامبر 1925 در اپرای دولتی برلین با اجرای اریش کلیبر ارائه شد. پاسخ انتقادی بی بند و باری بود. نوع نگرش غالب ، واکنش یک بازرسان در دانشگاه بود روزنامه آلمان : وقتی داشتم اپرای دولتی را ترک می کردم ، این احساس را داشتم که نه در یک تئاتر عمومی بلکه در یک پناهگاه دیوانه شده ام.… من آلبان برگ را به عنوان یک کلاهبردار موسیقی و یک نوازنده خطرناک برای انجمن . اما منتقد دیگری موسیقی را برگرفته از روح بی نظم ، نگران ، بی نظیر و بی نظیر ووزک توصیف کرد. این یک دید در صدا است. پس از اتمام وزک ، برگ ، که به معلم برجسته آهنگسازی نیز تبدیل شده بود ، توجه خود را به موسیقی مجلسی معطوف کرد. خود کنسرتو مجلسی برای ویولن ، پیانو و 13 ساز بادی به افتخار 50 سالگی شونبرگ در سال 1925 نوشته شد. برگ به دنبال متن جدید اپرا بود. او آن را در دو نمایشنامه نمایشی آلمانی ، فرانك ودكیند (1918-1864) پیدا كرد. از جانب اردجیست (1895 ؛ روح زمین) و جعبه پاندورا (1904 ؛ جعبه پاندورا) ، او شخصیت اصلی اپرای خود را استخراج کرد لولو . این کار برای هفت سال آینده او را با وقفه های جزئی درگیر کرد و ارکستراسیون سومین اقدام آن در هنگام مرگ وی ناقص باقی ماند (این کار توسط آهنگساز اتریشی فردریش سرها به اتمام رسید و اولین نمایش آن در پاریس در سال 1979 بود). از نظر موسیقی پیچیده و بسیار اکسپرسیونیست در اصطلاح ، لولو به طور کامل در سیستم 12 تن ساخته شده است. با به دست گرفتن قدرت توسط نازی ها در آلمان در سال 1933 ، برگ بیشتر درآمد خود را از دست داد. گرچه برگ و دوست و همکارش آنتون وبرن برخلاف معلم شان شونبرگ از نژاد غیر یهودی بودند ، اما آنها با شوئنبرگ به عنوان نمایندگان هنر منحط در نظر گرفته می شدند و به طور فزاینده ای از نمایش در آلمان طرد می شدند. پاسخ ناچیزی که آثار برگ در اتریش برانگیخت ، باعث ناراحتی خاص وی شد. در خارج از کشور ، او بیشتر و بیشتر به عنوان آهنگساز نماینده اتریشی مورد توجه قرار گرفت و آثارش در جشنواره های موسیقی برجسته اجرا شد. آخرین کار کامل برگ ، کنسرتوی ویولن ، در شرایط غیرمعمول نشات گرفته است. در سال 1935 ویلیون ساز آمریکایی لوئیس کراسنر برگ را مأمور ساخت آهنگ کرد ویولن کنسرتو برای او طبق معمول برگ در ابتدا معطل کرد. اما پس از مرگ مانون ، دختر زیبای آلما مالر 18 ساله (در آن زمان همسر والتر گروپیوس معمار) ، برگ برای ساختن اثر به عنوان نوعی از او مجبور شد. ادای احترام و آن را به یاد یک فرشته – مانون تقدیم کنیم. برگ که الهام خود را یافته بود ، در خلوت ویلای خود در استان کارنتیا اتریش در تب و تب کار می کرد و کنسرتو را در مدت شش هفته به پایان رساند. زمانی که سرانجام این اثر توسط کراسنر در آوریل 1936 در بارسلونا ارائه شد ، نه تنها برای مانون گروپیوس بلکه برای برگ نیز به عنوان یک ادای احترام در آمد. این یکی از مهمترین کنسرتهای ویولن در قرن بیستم ، اثری با محتوای احساسی و بسیار شخصی است که با استفاده از منابع 12 صدا و سایر منابع – نمادین و همچنین موسیقی – بدست آمده است. در اواسط نوامبر 1935 ، او مردی بیمار به وین بازگشت. گرچه ذهن او کاملاً در تمایل به اتمام اپرا فرو رفته بود لولو ، او مجبور شد در ماه دسامبر در بیمارستان بستری شود سپتی سمی و پس از بهبود اولیه فریبنده ، ناگهان درگذشت. فردی با ظاهری کاملاً جذاب و دارای اشرافی محرمانه ، برگ همچنین دارای شخصیتی سخاوتمند بود که در مکاتبات و دوستانش نمود پیدا می کرد. او یک معلم برجسته آهنگسازی بود که دانش آموزان خود را به انجام کارهای قابل توجهی از خود تشویق می کرد. در زمان حیات خود تعداد کمی افتخار به برگ اعطا شد. با این حال ، در طی چند سال پس از مرگ او به عنوان آهنگساز شناخته شده ای شناخته شد که سنت را شکسته و یک فن رادیکال را فرا گرفت و با این وجود ترکیبی از قدیمی و جدید ایجاد کرد ، با شونبرگ و وبرن ، آنچه به قرن 20 معروف شد (یا دوم) مدرسه وین. آثار قدرتمند و پیچیده برگ از طیف وسیعی از منابع موسیقی ناشی می شوند اما عمدتا توسط چند تکنیک اصلی شکل گرفته اند: استفاده از یک اکسپرسیونیسم پیچیده رنگی ، که تقریباً در چارچوب لحن سنتی قرار دارد ، بازخوانی فرم های موسیقی کلاسیک با محتوای اتون – به عنوان مثال ، کنار گذاشتن ساختار آوایی سنتی وابسته به یک لحن مهم و مهم. و یک عملکرد ماهرانه رویکرد 12 تنه که توسط شونبرگ به عنوان روشی برای ساخت موسیقی آتونال ایجاد شده است. برگ چنان با مهارت به رسانه جدید پرداخت که میراث کلاسیک ساخته های او از بین نرود ، بنابراین اصطلاحی که معمولاً برای او به کار می رود توجیه می شود: کلاسیک گرای موسیقی مدرن