زندگینامه چارلز آیوز
چارلز آیوز (Charles Ives) – (۱۸۷۴ – ۱۹۵۴)، آهنگساز آمریکائی، چنان موسیقی حیرتانگیز و بدیعی آفرید که از دوران او بسیار پیشرفتهتر بود. او در دانبری کانتیکات (Dunbury Connecticut) زاده شد. پدرش سرپرست یک گروه همنواز بود و به تجربهٔ صداهای نامتعارف عشق میورزید. آیوز بعدها در این باره چنین یادآور شده است: ‘آنچه را که میدانم پدرم به من آموخت’ . آیوز نواختن سازهای متعددی را فرا گرفت و آموخت که از ‘قواعد’ هارمونی و کنترپوان پیروی کند. علاوه بر این، در ده سالگی پدرش برای ترغیب استقلال ذهن و گوش موسیقی فرزند به او آموخت که ملودیها را هنگام همراهی در یک تونالیته در تونالیتهای دیگر با آواز بخواند. سیزده ساله بود که یک شغل ثابت بهعنوان ارگنواز کلیسا یافت و آثارش نیز در کنسرتهای همگانی اجراء شد. با این همه، آیوز جوان بیشتر به مهارتش در بیسبال مینازید تا به چیرهدستی در موسیقی، وقتی از او پرسیدند چه میکند، بهسرعت جواب داد ‘دفاع هستم!’ . چارلز آیوز آهنگساز آمریکائی، میدانست که موسیقی نامتعارفش نمیتواند محبوبیت یابد، پس به حرفهٔ بیمه رو آورد تا خانوادهاش ‘به سبب دیسونانسهای او گرسنگی نکشد’ . در بیست سالگی برای تحصیل آهنگسازی وارد دانشگاه ییل (Yale University) شد. هوریشیو پارکر (Horatio Parker)، معلم محافظهکار او، در برابر تجربهگرائی آیوز در موسیقی ناسازگاری نشان داد. آیوز که دیر یا زود پس از پایان تحصیل باید شغلی برمیگزید، بر آن شد تا حتی اگر نتواند از راه موسیقی گذران زندگی کند، موسیقیاش را ‘قدرتمندتر، وارستهتر، پُردامنهتر و آزادتر’ سازد. آیوز میدانست که موسیقی نامتعارفش نمیتواند محبوب مردم باشد و نمیخواست خانوادهاش ‘به سبب دیسونانسهای او گرسنگی بکشد’ پس، به حرفهٔ بیمه رو آورد و در شبکهٔ تجاری نیویورک بهعنوان کارمند آغاز بهکار کرد. سرانجام، خود یک شرکت بیمه تأسیس کرد و با موفقیت در این حرفه بسیار ثروتمند شد. آیوز که پیشهوری خلاق بود، مفهوم رسیدگی به اموال را ابداع کرد و کتاب راهنمائی نوشت که بیمهگران استفادهٔ فراوان از آن بردهاند. آیوز هر شب پس از کار روزانه تا ساعت دو یا سه بامداد و نیز در آخر هفتهها و تعطیلات با شور فراوان به آهنگسازی میپرداخت. او در سالهای خلاقیتش از جهان موسیقی دور مانده بود؛ هیچ یک از کارهای مهم او اجراء همگانی نمییافتند. موسیقیدانانی که گاه آثارش را برایشان مینواخت میگفتند: ‘اینکه موسیقی نیست’ ، ‘بیمعناست’ ، ‘چهطور میتوانی چنین صداهای وحشتناکی را دوست داشته باشی؟’ و او را وامیداشتند تا آثاری متعارفتر بسازد. همسرش – که دختر یک روحانی و نام بامسمایش هارمون بود. نبوغ آیوز را باور داشت و او را در تحمل عدم پذیرش آثار شیاری میکرد. دستنوشتهٔ آثار آیوز، در گمنامی محض، در انبار مزرعهاش در کانتیکات تلنبار شده بود. دخالت ایالاتمتحد در جنگ جهانی اول در سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۸، انگیزهٔ خلاقهٔ آیوز را تضعیف کرد. در این باره نوشته است: ‘به واقع هیچ کاری در زمینهٔ موسیقی انجام نمیدادم. بهنظر نمیرسید که علاقهای به این کار داشته باشم. آن روزها، در اداره به شدت گرفتار کارهای فوقبرنامهٔ بسیج صلیب سرخ، اعانهٔ آزادی و دیگر مسائل مربوط به جنگ بودیم’ .در ۱۹۱۸، کمی پیش از پایان جنگ، آیوز چهلوچهار ساله دچار حملهٔ قلبی شد، حملهای که هیچگاه بهطور کامل از آن بهبود نیافت. پس از ۱۹۲۱ کموبیش هیچ اثری نساخت و در عوض، شناساندن آثارش را به شنوندگان آغاز کرد. آیوز از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲ بهطور خصوصی به انتشار سونات در خور توجه کُنکورد (Concord) برای پیانو، نوشتار تشریحی مقالههای مقدم بر یک سونات (Essays before a Sonata) و مجموعهای از ۱۱۴ آواز پرداخت و آنها را برای موسیقیدانان، منتقدان و کتابخانهها فرستاد. این کتابها، در آغاز به زحمت اگر چیزی بیش از تمسخر برانگیختند. (به نوشتهٔ هنری کاوِل (Henry Cowell) زندگینامهنویس آیوز، در کارگاه شماری از موسیقیدانان مشهور ‘تقدیر بسیاری از این جزوهها آن بود که برای تنظیم ارتفاع صندلی پیانو بهکار گرفته شوند’ ). رفتهرفته، برخی از آهنگسازان و نوازندگان جوان دریافتند که آیوز تا چه حد اصیل و بدیع بوده است. در ۱۹۳۹، که شصت و چهار ساله بود، نخستین اجراء کامل سونات کُنکورد (۱۹۱۵ – ۱۹۰۹) در نیویورک ستایش همگان را برانگیخت. از دههٔ ۱۹۴۰، بسیاری آیوز را نخستین آهنگساز بزرگ ایالاتمتحد میدانستند. در ۱۹۴۷، برای سنفونی سومش (۱۹۱۱ – ۱۹۰۴) که حدود چهل سال پیش از آن ساخته شده بود، بردنهٔ جایزهٔ پولیتزر شد. روزنامهها و مجلههای سراسر آمریکا، به نقل داستان پیشهوری پرداختند که در زندگی خصوصی آهنگساز بوده است. واکنش تندخویانهٔ خاص آیوز نسبت به اعطای جایزه در قالب این جمله به بیان درآمد: ‘جایزه برای پسربچهها است. من بزرگ شدهام’ . آیوز چند سال پیش از مرگ، نامهای از بیوهٔ شونبرگ دریافت کرد که یادداشت زیر را میان نوشتههای همسرش یافته بود: ‘مردی بزرگ در این کشور زندگی میکند – یک آهنگساز. او بر این مشکل که چگونه خود را از تباهی حفظ کند و بیاموزد و چیره شده است. به بیاعتنائی دیگران اعتنائی ندارد. تحسین یا تکذیب مردم او را مفید نمیکند. نامش آیوز است’ .