موسیقی در دوران سلجوقیان
سده ی هفتم هجری (۱۳ میلادی) در تاریخ موسیقی ایران، سرآغاز دوران تاریخی شایان توجه و هنرآفرینی محسوب می شود. زیرا اگر چه بر اثر غرور و بی تدبیری محمد خوارزمشاه، هشتمین یا آخرین فرد از سلسله ی خوارزمشاهیان، مغولان به ایران تاختند و او که در دستگاهش ۲۷ طبل زرین نواخته می شود، در ناکامی درگذشت. اما در عوض، هنر شکوفا تر شد که احتمال دارد یکی از عوامل اصلی آن، آزادگی افکار بوده باشد. از آثار دوران سلجوقی به بخش موسیقی کتاب گهربار «قابوسنامه» اشاره کرد که عنصرالمعالی کیکاوی بن قابوس وشمگیربن زیاد، به رشته تحریر در آورده و در آن بیشتر به مسائل اخلاقی نوازدندگی و موسیقی پرداخته است. از دانشمندان به نام این دوره (سلجوقیان)، امام محمد غزالی بوده است که در زمینه موسیقی نظری اطلاعات زیادی داشته است و کتاب مشهور او که بخشی از آن مربوط به موسیقی است، «احیا العلوم الدین» نام دارد. بزرگترین هنرمندی که در این دوره به ظهور رسید، صفی الدین عبدالمومن ارموی است. او در آغاز در دستگاه معتصم، آخرین خلیفه ی عباسی بود و با داشتن سمت کتابداری و هنر خط خوش، از ندمای خلیفه به شمار می رفت. پس از فتح بغداد و قتل معتصم به وسیله ی هولاکو، صفی الدین به لحاظ داشتن استعداد والای هنری مورد توجه هولاکو قرار گرفت و با خاندان جوینی، به ویژه شمس الدین محمد بن محمد جوینی وزیر یا صاحب دیوان هولاکو، برادر عطاء الملک جوینی، مولف تاریخ جهانگشا آشنا بود و مربوط شد و سرپرستی یا آموزش دو فرزند وزیر به نام بها الدین محمد و شرف الدین هارون را بر عهده گرفت. سپس هنگامی که شرف الدین به حکومت عراق عجم منصوب شد، همراه او به اصفهان رفت و آنجا دو ساز جدید به نام «نزهه» که نوعی سنتور بود و «مغنی» عود قدسی شکل را ساخت. پس از مرگ بهاالدین در ۶۷۸ هجری (۱۲۷۹.م) و سقوط خاندان جوینی، بر اثر بی مهری هولاکو مقارن ۶۸۳ هجری (۱۲۸۴.م) صفی الدین که با آن خاندان روابط استوار و دیرینه ای داشت مغضوب و ناگزیر از انزوا شد تا آنجا که سرانجام چون قادر به تادیه ی قروض خود نبود و به زندان افتاد و در ناکامی درگذشت. اگر چه اثری به نام «فی العلوم و اقوافی و البدیع» را که نسخه ای از آن در کتابخانه ی بادلیان نگهداری می شود، تالیف صفی الدین شناخته اند ولی آنچه ناام این هنرمند را در تاریخ موسیقی دوران اسلامی ایران زنده نگاه می دارد دو اثر گرانقدر او: کتاب «الادوار» و «رساله الشریفیه» است. کتاب «الادوار فی الموسیقی» که به احتمال مقارن ۶۵۰ هجری (۱۲۵۲.م) تالیف شده نسخه های معتبری در موزه لندن و بادلیان و جز آن دارد و در سال ۱۹۸۶ میلادی به اهتمام «غطاس عبدالملک خشبه» و «محمود احمد حنفی» در مصر چاپ شده است و به شرحی که در مقدمه ی آن دیده می شود از چهار نسخه ی خطی مانند نسخه مورخ ۶۳۳ هجری نور عثمانیه ترکیه و نسخه ی دارالکتب مصر که به خط «عبدالکریم سهروردی» در ۷۲۷ هجری نوشته شده است استفاده کرده اند. ظاهرا کتاب «الادوار» از دیرباز مورد توجه واقع شده و شاید هم چون در عین ایجاز و اختصار، مشتمل بر مباحث یا مسائل بنیانی موسیقی نظری ایران اسلامی بوده است، از آن به عنوان کتاب درسی استفاده می کردند. خواجه نصیر طوسی (ابوجعفر نصیرالدین محمد بن حسن طوسی معروف به استادالبشر و عقل حادی عشر، در گذشته ی ۶۷۳ ه/۱۲۷۴ م) با آنکه ریاضیدان بزرگی بود و در نجوم دست داشت، به قراری که مدرک و قرائن نشان می دهد دوستدار موسیقی محسوب می شد. احتمال دارد گرایش خواجه نصیر به موسیقی، فرع نظام علمی و تربیت های آموزشی قدیم باشد زیرا قدما موسیقی را یکی از شاخه های علوم تعلیمی یا ریاضی می دانستند. در عین حال اگر آنچه «اولیا چلبی» در خصوص ساختن نوعی نی لبک یا از گروه سازهای بادی به نام «مهتر دودکی» به وسیله ی خواجه نصیر طوسی گفته است صحت داشته باشد، معلوم می شود خواجه نصیر گذشته از موسیقی نظری، به موسیقی عملی هم توجه داشته است چنان که گذشته از کارایی در رصدخانه ی مراغه و تدوین زینج ایلخانی، رساله ای هم به عربی در موسیقی تالیف کرده است.