5 راه موثر برای بالا بردن لودنس آهنگ
یکی از مواردی که میکس من ها هنگام میکس و مسترینگ توجه ویژهای به آن میکنند، بلندی یا Loudness آهنگشان است. به خصوص که امروزه اکثر آهنگهایی که در بازار تجاری موسیقی منتشر میشود، لودنس خوب و مناسبی دارند. پس این به یک دغدغه برای میکس من های تازهکاری شده که به صورت مستقل روی پروژههایشان کار میکنند. البته قبل از شروع موضوع این مقاله این نکته را بگویم که بلندی صدا یا لودنس یک امر مشخص برای آهنگها نیست؛ یعنی این موضوع کاملا به آهنگ موردنظر و المانها و صداهایی که در آن وجود دارد برمیگردد. با گفتن این مطلب مهم برویم و 5 راهی که میتواند به بلندی صدای آهنگمان کمک کند، بپردازیم.
تضاد کمیتی، هرچه تعداد سازها بیشتر، لودنس صداها کمتر
با توجه به این نکته که در دنیای آکوستیک (تمام صداهای طبیعی) ارتعاش مولکولهای هوا باعث رسیدن صدا به گوش ما است، هر چه این فشار بیشتر باشد، صدای بلندتری را درک میکنیم. مثلا اگر آرام روی یک طبل بزنیم، ارتعاش کم و درنهایت صدای آرامی ایجاد کردهایم؛ اما اگر محکم روی طبل بکوبیم، ارتعاش بیشتر و در نهایت فشار هوای بیشتری تولید کردهایم که باعث میشود صدای بلندی ایجاد کنیم. پس هر چه فشار هوای بیشتری ایجاد کنیم، صدای بلندتری تولید میکنیم. بنابراین در دنیای موسیقی هر چه تعداد سازها بیشتر باشد، با توجه به فشار هوایی که سازها ایجاد میکنند، بلندی صدا هم بیشتر میشود؛ اما این قضیه مربوط به دنیای آکوستیک است. در دنیای دیجیتالی که سقفی برای بلندی صدا وجود دارد، این مورد صحیح نیست؛ چرا که هر کدام از سازها نقشی در مقدار بلندی لودنس دارند، و هر چه تعداد سازها بیشتر باشد، لودنس کمتری در اختیار خواهیم داشت و بلندی هر کدام از این سازها کمتر از مقداری که میتوانند باشند، خواهد بود. در دنیای دیجیتال، لودنس یک صدای وکال و یک پیانو بیشتر از لودنس یک بند کامل است. با توجه به این موضوع هنگام تنظیم آهنگمان باید با دقت بیشتری به انتخاب سازها بپردازیم و سعی کنیم مینیمال کار کنیم.
توجه به منحنی فلچر-مانسون
همهی فرکانسها یکسان شنیده نمیشوند. منحنی فلچر-مانسون به ما میفهماند که در بازهی فرکانسی مختلف، بلندی صدایی که درک میکنیم متفاوت است. گوشهای ما به بازهی فرکانسی 1000 هرتر تا 4000 هرتز (1k Hz-4k Hz)، حساسیت بیشتری نشان میدهد. هر چه به سمت فرکانسهاس بم حرکت میکنیم، کمتر بلندی صدا را درک میکنیم؛ مخصوصا فرکانسهای کمتر از 80 هرتز. فکر کنم متوجه شده باشید که قرار است به کجا برسیم! بله، اگر در آهنگمان روی بازهی 1000 تا 4000 هرتز تاکید داشته باشیم، لودنس آهنگمان بلندتر شنیده میشود. دقت کنید که منظور من این نیست که فقط روی این بازه کار کنید؛ چرا که این بازهی فرکانسی صداهایی مثل گریهی بچه، جارو برقی و از این دسته صداهاست که صدای بلند آن به مدت طولانی مدت میتواند برای گوشهایمان ناخوشایند باشد. اگر مقداری روی این بازهها تاکید بیشتری داشته باشیم و از بازههای فرکانسی دیگر هم به شکلی هارمونیک استفاده کنیم، به نتیجهی مطلوبی خواهیم رسید.
منحنی فلچر-مانسون به ما میگوید که هنگام میکس و مسترینگ باید به خوبی صداهای بیس را هندل کنیم. اگر میخواهیم صداهای بم به خوبی فرکانسهای بالاتر (زیر) شنیده شود، باید لودنس فرکانسهای بم را بیشتر کنیم. اما خب این کار باعث میشود در انتها فرکانسهای بم فضای بیشتری از آنچه در اختیار داریم، اشغال کنند. پس به یک راه حل نیاز داریم تا این مشکل برایمان پیش نیاید. اُورتُنز (Overtones). با ایجاد هارمونیکهای صدای بیس و کیک میتوانیم درک لودنس این فرکانسها را بیشتر کنیم بدون آن که لِوِل صدا را بالا ببریم. برای گیتار بیس میتواند فرکانس 400 هرتز باشد و برای صدای کیک میتواند بازهی 150-250 هرتز باشد. شاید بگویید خب به این شکل که پانچی بودن صداهای کیک و بیس را از دست میدهیم! در جواب باید بگویم که هر چیزی یک بهایی دارد. اگر میخواهید به لودنس بیشتری برسید، باید این نکته را بپذیرید. البته حذف کردن فرکانسهای اضافی بم با استفاده از اکولایزر هم میتونه باعث لودنس بیشتر بشه
به خوبی کمپرس کنیم
لودنس فقط به بلندی صدا مربوط نمیشود! به این که آن صدا چه مدتی پخش میشود هم، بستگی دارد. به عنوان مثال اگر صدایی داریم که -15 dbfs است و به مدت یک میلی ثانیه پخش میشود، آرامتر از صدایی درک میشود که همان مقدار بلندی دارد، اما به مدت 3 میلیثانیه پخش میشود. خب این تفاوت سطح پیک صدا و سطح متعادل در طول زمان را نشان میدهد. سطح پیک صدا به ما نشان میدهد که چه مقدار لودنسی تولید شده؛ اما سطح متعادل صدا در طول زمان (RMS) نشان میدهد که چه مقدار بلندی صدا وجود دارد. درامز در دستهی صداهای ترنزینت (Transient) قرار میگیرد. صداهای درامز دیکی تایم (Decay Time) کمی دارند (صدا مدت زیادی باقی نمیمونه). به همین علت است که صدای اسنیر درامز، آرامتر از صدای سینتی سایزری با همان شدت صوتی، درک میشود؛ حتی اگر پیک هر دو صدا به یک اندازه باشد. هنگامی که درامز را به آهنگمان اضافه میکنیم، فضای لودنسی که در اختیار داریم خیلی زود پر میشود. یکی از چالشهای بزرگ میکسمنها هندل کردن صدای درامز در میکس و مسترینگ است. کمپرس کردن یکی از راههایی است که برای جلوگیری از این چالش استفاده میکنیم. کمپرسور از ابزارهای کنترل داینامیک رنج است و تفاوت بلندتری نقطهی صدا (پیک) و آرامترین نقطه صدا را کاهش میدهد. پس با استفاده از کمپرسور، پیک لِوِلهای درامز را کمپرس میکنیم. اشکالی که به وجود میآید این است که تاثیر صداهای ترنزینت درامز را از دست میدهیم؛ چرا که پیک لولها را کات کردیم. استفادهی بیش از حد از کمپرسور، داینایمیک آهنگ را از بین میبرد و آهنگ ما را به یک آهنگ کسلکننده تبدیل میکند. درست است که آن لودنسی که دنبالش هستیم را به ما میدهد؛ اما به چه قیمتی؟! این تفاوت صدای بلند و آرام است که باعث ایجاد حس جلو و عقب بودن صداها در آهنگ میشود. درواقع با کنترل بعد اول صدا در میکس و مسترینگ عمق داشتن موزیک را به خوبی نشان میدهیم. قطعا نمیخواهیم کانترست و حس 3-بعدی آهنگ را از بین بریم. یک نکتهای وجود دارد، هر چه زمان ریلیز شدن کمپرسور بیشتر باشد، میتواند به لودنس آهنگ ما کمک کند. بله! به همین علت است که لیمیترها از ابزارهای مهم میکس و مسترینگ به حساب میآیند. البته که زمان رها شدن سریع (Fast Realise Time) با دیتسورشن و پامپینگ بودن صدا همراه میشود؛ بنابراین سریعترین ریلیز تایمی را انتخاب میکنیم که باعث دیستورشن و پامپی بودن صدا نشود.
ایجاد شفافیت بین صداها
یکی دیگر از راههایی که باعث میشود آهنگ ما لودنس بیشتری داشته باشد، این است که صداهای موجود در آهنگمان یک دیگر را نپوشانند؛ به اصطلاح از مسکینگ (Masking) جلوگیری کنیم. این کار چگونه به لودنس آهنگ ما کمک میکند؟ هنگامی که دو صدا در آهنگ یک دیگر را بپوشانند، برای این که به خوبی شنیده شوند، باید بلندی صدا را بیشتر کنیم؛ خب به این شکل باز هم فضای لودنسی که میتوانیم داشته باشیم، کاهش مییابد. باید سعی کنیم صداهای اضافه را از آهنگمان حذف کنیم؛ چرا که با کمپرس کردن فقط آن را تشدید میکنیم. قرار نیست آهنگمان همیشه تمیز و شفاف باشد. بسته به نیاز احساسی آهنگ، گاهی اوقات نیاز است که آن مادی (Muddy) بودن حفظ شود. اما اگر میخواهیم لودنس آهنگمان بالا باشد، شفافیت یکی از راههای رسیدن به آن است. مسکینگ فقط از طریق فرکانسهای مشابه اتفاق نمیافتد؛ بلکه از طریق داینامیک هم ایجاد میشود. راه معمولی که برای رسیدن به شفافیت میتوانیم انجام دهیم، داک کردن است. داک کردن را با استفاده از سایدچین از ورودی کمپسور انجام میدهیم. فرض کنیم صدای اسنیر در آهنگ صدای گیتار بیس را مَسک میکند. حال ما میتوانیم کمپرسور را روی گیتار بیس قرار دهیم و ورودی سایدچین را طوری تنظیم کنیم که با خروجی اسنیر تغذیه شود. یعنی چه؟ یعنی هر بار که اسنیر زده میشود، صدای گیتار بیس ضعیف میشود تا مسکینگ ایجان نشود. چون این عمل خیلی سریع صورت میگیرد، متوجه پایین آمدن صدای گیتار بیس نمیشویم.
دیستورشن و قدرت هارمونیک ها
همانطور که گفتیم لودنس درک ما از بلندی صداست. ما لودنس آهنگ را بیشتر در دامنهی صدا در آهنگ میشناسیم (Amplitude)؛ اما لودنس شامل فرکانسها نیز میشود. یک سوال: به نظر شما لودنس یک موج سینوسی بیشتر است یا یک نت سفید؟ جواب نت سفید است. نت سفید انرژی بیشتری حمل میکند؛ چرا که پهنای فرکانسی عریضتری دارد. دیستورشن همین کار را برای ما انجام میدهد. یک انرژی هارمونیک به آهنگ اضافه میکند و باعث افزایش لودنس میشود. یکی از دلایلی که در آهنگهای داب استپ صداهای گیتار دیستورشن و سینثها بلند به نظر میرسد همین موضوع است؛ تنهای انرژی هارمونیک. میتوانیم با ظرافت و حساب شده هنگام میکس، ترکیبی از دیستورشن را به آهنگمان اضافه کنیم. بااستفاده از سچوریشن (Saturating) سینثها و اندکی کلیپ کردن درامز و … راههای دیگر؛ که میتواند درک لودنس آهنگ را بالاتر ببرد. خب دوباره بازگو میکنم که استفاده از این روش کاملا به نیاز آهنگ برمیگردد. اگر در آهنگمان احساس خشم وجود دارد، از دیستورشن استفاده میکنیم. اگر نه، شاید لازم نباشد. در هر صورت یادمان باشد که یک دیستورشن با ظرافت و حساب شده تفاوت زیادی با صرفا اعمال کردن دیستورشن در مسترینگ نهایی دارد.
نتیجه گیری
اگر المانهای آهنگ را تمیز و شفاف نگه داریم، بالانس و داینامیک ها را کنترل کنیم، به منحنی فلچر-مانسون توجه کنیم و یک دیستورشن حساب شده به میکس آهنگ اضافه کنیم، رسیدن به لودنس بالا و مناسب کار دشواری نیست. اما همانطور که در ابتدای مقاله هم گفتم، میکس برای رسیدن به لودنس یک امر مرتبط با آهنگ نیست و میکس هر آهنگ با توجه به محتویات و مشخصات آن میباشد. امیدوارم از خوندن این مقاله نکات خوبی یاد گرفته باشید.