موسیقی کانتات
یک صحنه لیریک در قسمت های متعدد است. این قطعه برای اجرا در کنسرت یا برگزاری آئین مذهبی نوشته می شود. درباره آن نمی توان از رفتارهای دقیقا دراماتیک صحبت کرد، کانتات فاقد بازی صحنه ای است. بهتر است کانتات مجلسی را از کانتات کلیسایی مجزا کنیم. هر دوی آنها به هنر آوازی تعلق دارند،هر چند که اهمیت ارکستر هرگز در مرتبه دوم قرار نمی گیرد. مثل اپرا، کانتات هم در آغاز قرن ۱۷ پیدا شد، در ابتدا به شکل آواز تک صدایی با همراهی ساز بود. آهنگسازان فلورانسی، کاچینی و پری اولین کسانی هستند که از این فرم استفاده کرده اند ، بدون آن که عنوان کانتات به آن داده باشند. این فرم، در این زمان صحنه ای کوتاه از یک شخصیت نمایشی بود و چند ساز، آواز را همراهی می کردند.
با همت روسی و کاریسیمی کانتات وسعت یافت. ارکستر گسترده تر و تعداد پرسناژها بیشتر شد و گروه های آوازی در آن شکل گرفت. در زمان باخ، کانتات گونه ای از مس کرال را به نمایش می گذاشت. این فرم از ایتالیا به فرانسه برده شد که درآنجا شارپنتیه سپس کلرامبل رامو و برنیه خود را به عنوان استادان کانتات غیر مذهبی نمایاندند، در حالی که در دست های دومون و لالند است که زبورها و موتت های بزرگ به کانتات های کلیسایی خیلی نزدیک می شوند. در آلمان ، کایزر، تلمان و ی.س.باخ هر یک شکل خاصی به آن دادند. مثل بیشتر فرم های دیگری که در قرن ۱۶ و ۱۷ بوجود آمده بود، کانتات با ظهور استادان کلاسیک و رمانتیک به فراموشی سپرده شد تا این که در قرن ۲۰ به خصوص مورد توجه استراوینسکی قرار گرفت. در اود تقدیم به ناپلئون ، شوئنبرگ نوع جدیدی از کانتات با حضور شخصیت واحد به وجود آورد. این اثر که یک آنسامبل مجلسی آن را همراهی می کند، شکل ” اشپرش ملودی” را به خود می گیرد.
ساختار_ به طور کلی، کانتات سنتی یک فرم ترکیبی که از چند فرم مشخص وحدت پیدا می کند. در اصل، این فرم نشات گرفته از آریا، آریورزو و رسیتاتیف است که دئو، به ندرت تریو، و بالاخره کر در آن ظاهر می شود. در کانتات آلمانی کرال هم به آن اضافه می شود. در آثار ی.س. باخ ، استاد بی رقیب کانتات ، این فرم به سه شکل مشخص ارائه می شود: کانتات برای صداهای منفرد که شامل رسیتاتیف، آریو و آریوزو و دوئو و گاهی تریو، کانتات کرال شکل می گیرد، بالاخره شکل سوم که ترکیبی از این دو گونه است.