زندگینامه گوستاو مالر
آهنگسازان و نوازندگان دوره رمانتیک (2020-1860) از هنر خود برای بیان احساسات شدید استفاده می کردند. گوستاو مالر (gustav-mahler) یك آهنگساز و رهبر ارکستر بود که در اواخر دوره رمانتیک زندگی می کرد. زندگی جذاب او منجر به ساخت آهنگ های مهم و تاثیرگذاری شد که در طول جنگ جهانی دوم برای بیش از 50 سال در اروپا ممنوع بود. با این حال سرانجام مالر به عنوان “یکی از برجسته ترین آهنگسازان دوره ی رومانتیک” شناخته شد.
اوایل زندگی
مالر در سال 1860 در شهر کالیشته جمهوری چک متولد شد.
او شیفته موسیقی و آواز محلی بود که از زمان تولد شنیده بود و در چهار سالگی شروع به زدن و ساخت موسیقی با آکاردئون و پیانو کرد.
وی به عنوان یک یهودی اتریشی آلمانی زبان، در سنین پایین تبعیض نژادی را تجربه کرد.
پدر مالر فردی خودآموخته بود و مادرش بخشی از جامعه فرهیخته بود. مالر از کودکی شاهد بدرفتاری ها و خشونت های جسمی پدرش نسبت به مادرش بود.
مالر دوران کودکی خود را در شهر ایگالو گذراند و از 6 سالگی شروع به نواختن پیانو کرد.
مالر قلب ضعیفی داشت و این را از مادرش به ارث برده بود.
او تمام مشخصات یک کودک اعجوبه را داشت و اولین اجرای پیانوی خود را در سن 10 سالگی انجام داد.
وی در سن 15 سالگی در هنرستان وین پذیرفته شد و دیپلم خود را گرفت.
اگرچه در این مدت تعدادی جایزه پیانو و آهنگسازی به وی تعلق گرفت، اما با نوشتن آهنگ “آواز سوگ” در یک مسابقه ی آهنگسازی، نتوانست جایزه ای دریافت کند.
زندگی حرفه ای
مالر در طی 17 سال تلاش زیادی کرد و از سالن های اپرای کوچک اروپایی، به مدیر هنری اپرای دادگاه وین (در سال 1897) رسید.
موسیقی های مالر، بر اساس نگاه شخصی او به زندگی ساخته می شد.
کارنامه آهنگسازی گوستاو مالر به سه دوره “خلاقانه” تقسیم شده است که هر یک از آنها شامل چند سمفونی بود.
سمفونی شماره 1 مالر، که بعنوان سمفونی تایتان هم شناخته می شود، نخستین سمفونی این هنرمند است که در سال 1888 تکمیل شد. این سمفونی از 4 موومان تشکیل شده است.
سمفونی شماره 2 مالر (1894) در بین مردم به عنوان Resurrection (رستاخیز) شناخته می شود. این سمفونی دارای ۵ موومان است.
سمفونی شماره 3 در (1896) در 6 بخش ساخته شد و شامل نیایشی به زمین و آسمان است. این سمفونی طولانی ترین کار مولر به حساب می آید.
وی در سال 1902 با آلما ماریا شیندلر ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد.
در طول دوره میانی خلاقیتش (1897-1907)، به عنوان رهبر ارکستر شناخته شد و پنج سمفونی دیگر تولید نمود.
مالر در زمان ساخت سمفونی ششم خود، با 3 مشکل شخصی روبرو بود: استعفای اجباری او در اپرای وین، مرگ دختر سه ساله اش بر اثر تب مخملک و ابتلای خود او به بیماری قلبی. به همین دلیل این سمفونی پایانی غم انگیز و اندوه بار دارد و یک سمفونی “تراژیک” است.
گوستاو مالر در سن 47 سالگی اجراهایی را در تالار اپرای متروپولیتن در آمریکا کارگردانی کرد و رهبر ارکستر انجمن فیلارمونیک نیویورک شد.
مالر دومین فرزند از چهارده فرزند خانواده ی خود بود که از این چهارده فرزند، تنها شش تن از آنها زنده ماندند. مالر تلخی مواجهه ی خود با مرگ و بیماری و همچنین تعصب نژادی در کودکی را در سه سمفونی آخرش به تصویر کشیده است.
مالر در سال 1911 هنگام ساخت سمفونی شماره 10 که اخرین اثر او بود، در سن پنجاه و یک سالگی از دنیا رفت.
حقایقی در مورد زندگی شخصی
گفته می شود که مالر از بیماری هایی مانند فشار عصبی، بدبینی و وسواس رنج می برد.
او عاشق شنا و کوه رفتن بود.
مالر در سال 1897 به مسیحیت گروید. سمفونی های او تا حد زیادی منعکس کننده اصول و مضامین این دین است.
یک انجمن بین المللی گوستاو مالر وجود دارد که دفتر مرکزی آن در شهر وین قرار دارد و برای ترویج تحقیقات و مطالعات علمی در مورد کار وی و تاریخ فرهنگی آن دوران، تشکیل شده است.
مالر واقعاً نوازنده ای بود که با هنر خود می زیست. “اتو کلمپرر” آهنگساز یهودی آلمانی و “برونو والتر” آهنگسازان بزرگی بودند که تاثیر زیادی در کار مولر داشتند. آلمان نازی در موسیقی مالر “رگه های یهودی” را کشف کرد و آن را بخشی از “هنر انحرافی” دانست. بنابراین این هنرمند بزرگ تا پایان جنگ جهانی دوم تقریبا فراموش شده بود و در اوایل دهه 1960، به جایگاه شایسته ی خود در موسیقی رسید